افراد موفق تقریبا به همه چیز نه می‌گویند - بخش اول
ﺯﻣﺎﻥ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ: 9 دقیقه

افراد موفق تقریبا به همه چیز نه می‌گویند - بخش اول

وارن بافِت می‌گوید:« افراد موفق تقریبا به همه چیز جواب منفی می‌دهند.»

وقتی بیل گیتس و وارن بافت برای اولین بار با یکدیگر در مهمانی آشنا شده بودند، کسی از بین مهمان ها پرسید فاکتور موفقیت چیست و هر دو آنها جواب دادند: "تمرکز"

وقتی من به مردم می‌گویم که وارن بافت از قانون کاری ۵ ساعته استفاده می‌کند و ۸۰٪ وقت خود را صرف خواندن و فکر کردن می‌کند، جوابی پیش بینی شده و سریع می‌دهند:" خب، او می‌تواند چون وارن بافت است. یکی از ثروتمندترین افراد جهان. من هرگز توانایی انجام چنین کاری را ندارم." 

این عقیده فقط می‌تواند حال آنها را بهتر کند اما آنها را به فردی باهوش تر تبدیل نخواهد کرد.

اما واقعیت این است: بافِت بیشتر وقت خود را مشغول مطالعه و فکر کردن است و این کار را تقریبا از مدرسه شروع کرده بود. پولِ بیشتر داشتن یا یک شرکت بزرگ را اداره کردن به شما وقت آزادی نمی‌دهد. داشتن وقت آزاد هرگز برای کسی به طور پیش فرض معین نشده است. مردم تنها زمانی به وقت های آزاد می‌رسند که بازنشسته شوند. در عوض، وقت آزاد نتیجه‌ی استراتژی و دیدی متفاوت نسبت به زمان است.

در مورد استراتژی های بافِت کنجکاو هستم. کتاب های زیادی درباره ی او خوانده ام. تمام مصاحبه ها و نامه های او به کارکنان شرکت را خواندم.

در این مورد اشتباه نکنید. پشت این رفتار خوب بافِت، بیشترین درجه سرسختی و بی رحمی (از لحاظ خوب و مثبت) در جهان وجود دارد.

در پایین، ۶ استراتژی نشان داده شده که وارن بافت در حرفه کاری خود استفاده کرده است تا زمان بیشتری را صرف خواندن و تفکر کند. از شما می‌خواهم تا این استراتژی ها را استفاده کنید تا وقت بیشتری را صرف کاری که برایتان مهم است کنید.

همانطور که این استراتژی ها را می‌خوانید، آگاه باشید که اینها فقط استراتژی های تصادفی نیست که در اینترنت می‌بینید. این استراتژِی ها از یک الگوی عمیق تر پیروی می‌کنند که اکثر مردم از آن بی خبرند.

1# کارهای پرمشغله را از بین ببرید. 

بافت، تمام کارها و وظایف ضروری و واجب شرکت را از برنامه خود حذف کرده است:

او هرگز با آنالیزورها صحبت نمی‌کند. ( بافت تخمین زده است که ۲۰٪ از وقت مدیران معمولی صرف صحبت با وال استریتی ها می‌شود.)

او به ندرت با رسانه ها گفتگو می‌کند.

او در رخدادهای صنعتی شرکت نمی‌کند.

او بر خلاف مدیران شرکت های معمولی، به ندرت به جلسات کاری می‌رود.

مسئله مهمی که اینجا نهفته این است که این تصمیمات، تصادفی گرفته نشده اند. آنها مستلزم مقاومت و استقامت در برابر فشار بزرگ اجتماعی هستند. با کمک خلبان بافت، مایکل فلینت، خواهیم دید که او چگونه با حواس پرتی ها و تعهدات خود کنار می‌آید. یک روز بافت، فلینت را مجبور کرد تا برای اولویت بندی از استراتژی "3 گام" او استفاده کند. من به شما پیشنهاد می‌کنم همین حالا از این روش استفاده کنید:

۱. بافت، فلینت را وادار کرد تا ۲۵ هدف خود را بر روی کاغذ بنویسد. شما هم یک کاغذ بردازید و اهدافتان را یادداشت کنید.

۲. او را مجبور کرد تا دور ۵ هدف برتر خود خط بکشد. 

۳. به فلینت گفت تا لیستی از آن ۲۰ هدفی که خط نکشیده درست کند و بالای لیست بنویسد "به هر قیمتی شده دوری کن". در اینجا نبوغ واقعی بافت را در اولویت بندی مشاهده می‌کنید. در این مرحله، اکثر مردم روی آن ۵ هدف تمرکز می‌کنند اما برای رسیدن به آن ۲۰ هدف تلاش می‌کنند. این یک تناقض کامل است. بافت به فلینت گفت:« مهم نیست چه اتفاقی می‌افتد، تا زمانی که به آن ۵ هدف برتر نرسیدی،این اهداف نباید توجه تو را به خود جلب کنند.»

استراتژی بافت چند حقیقت بنیادی را مشخص می‌کند:

٪۲۰ از اولویت های ما معمولا ۸۰٪ از نتایج ما را تشکیل می‌دهند. ۵ هدف برتر بافت، ۲۰٪ از نتایج ۲۵ هدف اوست. این دقیقا همان روشی است که می‌توانید به وسیله آن خودتان را باهوش تر کنید.

تهدیدات واقعی برای زمان ما، حواس پرتی های آشکاری که می‌دانیم غلط اند، نیست. در عوض تهدیدات واقعی گرگ هایی در لباس گوسفندند. فعالیت هایی که باعث می‌شود احساس کنیم سخت کار می‌کنیم، اما در حقیقت سوزنی را هم تکان نمی‌دهیم. استراتژی ۳ مرحله ای بافت برخلاف این هاست.

چالش اصلی در اولویت بندی، گفتن نه است. اینکه جوابی مثبت دهید کار آسانی است. چیزی که سخت است نه گفتن به کارهای پرمشغله است.

2# فقط با کسانی که به آنها باور دارید، کار کنید.

ناوال راویکانت می‌گوید:« اگر نمی‌توانید تصور کنید که با کسی تا آخر عمر کار کنید، حتی یک روز هم با آن شخص کار نکنید. »

دقیقا شبیه کاری که بافت انجام می‌دهد. او نوع فعالیت های کاری و نوع افرادی که با آنها مشارکت دارد را تعیین می‌کند. بافت تنها با مدیرانی که به آنها اعتماد دارد، کار می‌کند. کسانی که او می‌تواند با آنها به نتیجه برسد یا بتواند تصور کند که دهه ها با آنها کار کند. در نتیجه او قبل از اینکه یک شرکت را خریداری کند، مذاکرات و مطالبات کمی درباره مدیران اجرایی شرکت ها انجام می‌دهد. به علاوه، او عاشق صحبت کردن با مدیران است.

کلمه ی اعتماد را درنظر بگیرید. بافت از خرید بسیاری از شرکت هایی که به مدیران آنها اعتماد نداشته، منصرف شده است. بافت معیارهای مشابهی را برای افراد تیم خود اعمال می‌کند. اکثر این افراد دهه هاست که با او کار می‌کنند.

3# کارها را خیلی خیلی ساده نگه دارید.

بافت تقریبا تمام بوروکراسی را در شرکت خود قطع کرده است. شرکت های مانند “Berkshire Hathaway” دارای حدودا ۴۰۰۰۰۰ کارمند هستند. اما دفتر مرکزی آنها شامل ۲ تا ۱۰ کارمند است. این هم عکسی از مهمانیِ کریسمس ۲۰۱۴ یکی از بزرگترین شرکت های جهان:

زندگی خصوصی بافت نیز بسیار ساده است. او در خانه ای ساده زندگی می‌کند. همان جایی که ۶۰ سال از عمرش را گذرانده و تنها سالی ۱۰۰۰۰۰ دلار خرج می‌کند.

همانطور که ما در شغلمان، شرکتمان و زندگیمان پیشرفت می کنیم، بسیار آسان است که کمی پیچیدگی هم به آن اضافه کنیم. در واقع این روال زندگی است. هر چه سود بیشتری کسب کنید، به مراتب کارمندان جدید هم استخدام می‌کنید. هر چه بیشتر پول بدست آورید، طبیعتا بیشتر پول خرج می‌کنید. مسئله ی قدرتمند و خاصی که وجود دارد این است که سعی کنید همه چیز را ساده نگه دارید. اینکار به تلاش و استعداد احتیاج دارد.

عجیب است که یکی از ثروتمندترین انسان ها ممکن است جزو بزرگترین مینیمالیسم ها (ساده گرا) باشد. 

وقتی شما زندگی ای که آنها می‌توانستند داشته باشند را با زندگی ای که خودشان انتخاب کرده اند، مقایسه می‌کنید به این واقعیت مینیمالیسمی می‌رسید.

4# روی شرط های کمتر، اما با کیفیت تمرکز کنید.

وارن بافت در سال تنها تعداد کمی سرمایه گذاری می‌کند. به یاد دارم وقتی اولین بار این را شنیدم شوکه شده بودم.

 چطور یکی از ثروتمندترین سرمایه گذارها در تاریخ بشریت، قراردادهای انگشت شماری را امضا می‌کند؟؟

ویلیام تورندیک در کتابش به نام "The Outsiders" جواب این سوال را داده است:

« بافت معتقد است که بهترین بازده، از اوراق بهادار متمرکز می‌آید. و اینکه فرصت های سرمایه گذاری عالی، به ندرت یافت می‌شوند. او بارها به دانشجویان گوشزد کرده است که نتایج سرمایه گذاری آنها ارتقا پیدا می‌کند اگر در ابتدای کار شاهد افزایش آن باشند. به آنها کارت هایی با ۲۰ سوراخ داده شده بود که هر سوراخ نشان دهنده فرصتی برای سرمایه گذاری درست و مطمئن بود. در مصاحبه ی سالانه ۱۹۹۳، بافت گفت: ما عقیده داریم که سیاست اوراق متمرکز می‌تواند احتمال خطر را کمتر کند.»

بافت می‌گوید:« ترفند سرمایه گذاری این است که یک جا بنشینید و خیلی با دقت به مسائل نگاه کنید تا بلاخره موقعیت باب میل را پیدا کنید. اگر دیگران به شما می‌گویند "تکان بخور تنبل" آنها را نادیده بگیرید. شما همیشه جواب صبر کردن را خواهید گرفت.»

5# روی شرط های بلند مدت تمرکز کنید.

بافت موقعیت های کاری خود را برای مدت های فوق العاده طولانی نگه می‌دارد.

طبق نوشته های ویلیام تورندیک:

« او در حال حاضر بیشتر از ۲۰ سال است که ۵ سهام برتر خود را نگه داشته است. این نشان دهنده سرمایه گذاری کم اما مطمئن در کارهاست. که بافِت به آن " عدم فعالیت در حوادث غم انگیز " می‌گوید.»

بافت، مفهوم مشابهی را برای سرمایه گذاری در علم و دانش استفاده می‌کند که برای همیشه مزدش را می‌دهد. زیست شناسِ بافت می‌گوید:

« چیزی که در آن سرمایه گذاری می‌کنید یا سعی در یادگیری آن دارید، باید دانش باشد. زیرا مرزهای علم و دانش بی انتهاست. به جای یاد گرفتن برنامه ای که ۲ سال دیگه از آن استفاده نمی‌کنید، چیزهایی را انتخاب کنید که ۱۰ یا ۲۰ سال دیگر شما را باهوش تر می‌کنند. این درسی است که من از او گرفته ام و همیشه در زندگی ام استفاده می‌کنم.»

منبع

چه امتیازی برای این مقاله میدهید؟

خیلی بد
بد
متوسط
خوب
عالی
در انتظار ثبت رای

/@Pemi.razmi
علیرضا داداشی
دانشجوی مهندسی پزشکی

دیدگاه و پرسش

برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید ورود یا ثبت‌نام

در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید

در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید