یک درس قدرتمندِ زندگی از مردی در حال مرگ
ﺯﻣﺎﻥ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ: 8 دقیقه

یک درس قدرتمندِ زندگی از مردی در حال مرگ

افراد حاضر در استادیوم Yankee از صندلی‌های خود بلند شدند و بدون وقفه به مدت ۲ دقیقه تشویق کردند. در تاریخ ۴ ژوئیه ۱۹۳۹ بود که لو جریگ از بیس بال بازنشسته شد. او در آن زمان بیمار شده بود و مریضی‌اش ALS تشخیص داده شد. سخنرانی او بدین صورت بود:

« هواداران و طرفداران عزیز، در طول دو هفته گذشته شما در مورد احوال بد من مطالبی را خوانده‌اید. با این حال من امروز خودم را شادترین چهره حاضر بر روی کره زمین می‌دانم. من ۱۷ سال است که در میادین توپ طلا قرار دارم و هرگز چیزی جز مهربانی و تشویق از شما هواداران دریافت نکرده‌ام. به افراد بزرگ نگاهی کنید. کدام یک از شما بهترین روز خود را تنها گذراندن یک روز با آن‌ها نمی‌دانید؟ مطمئناً من خوش شانس هستم. چه کسی شناختن جیکوب روپرت را یک افتخار نمی‌داند؟  یا سازنده بزرگترین امپراتوری بیس بال، یعنی اِد بارو؟ کار کردن به مدت ۶ سال با همکاری مثل میلر هاگینز؟ سپس گذراندن ۹ سال آینده با رهبری برجسته، دانشجوی هوشمند روانشناسی و بهترین مدیر بیس بال امروز یعنی جو مک کارتی؟ مطمئناً من فردی خوش شانس هستم. وقتی تیم "New York Giants"، همان تیمی که برایش سال‌ها زحمت کشیدید برایتان کادویی ارسال می‌کند، این است که ارزش دارد. وقتی تمام مردم شما را با آن مدال‌ها و جام‌ها به یاد می‌آورند، این است که ارزش دارد. هنگامی که شما یک مادرزن فوق العاده دارید که هنگام بحث با همسرتان طرف شما را می‌گیرد، این است که باارزش است. هنگامی که در زندگیتان پدر و مادری به شما عطا شده که بی وقفه کار می‌کنند تا صرفا شما را تربیت کنند و به مدرسه بفرستند، این معنی درست یک نعمت است. هنگامی که همسری دارید که مثل برج قدرت است و شجاعتی از خود نشان داده که شما فکرش را هم نمی‌کردید، این بهترین حالت یک فرد است. بنابراین ممکن است یک جدایی سخت از ورزش داشته باشم اما دلایل زیادی برای زندگی کردن نیز دارم.»

محرک + پاسخ = نتیجه

اما در واقعیتی متفاوت، جریگ به درون زمین می‌رفت، از هواداران، تیم، مربیان و خانواده خود تشکر می کرد قبل از اینکه اوضاعش را توضیح دهد و بازنشستگی خود را اعلام کند، همیشه جایی در قلب طرفداران خود داشت اما حقیقت این است که جهان به حرکت خود ادامه می‌دهد و این موضوع را پشت سر می‌گذارد. گفته‌های او چیزی بیشتر از یک سخنرانی بود، آن‌ها جمله‌هایی از مقاومت و جنگیدن بودند. زیبایی، در شجاعتِ پنهانِ پشتِ انتخابش بود. این موضوعی الهام بخش است، نه به این خاطر که او حرکت غیرمنتظره‌ای را انجام داده بود، بلکه به این دلیل که او تصمیم گرفت تا واقعیت خود را فراتر از تشخیصات دکترها ببیند، حتی با وجود اینکه انجام چنین کاری آسان نبود. 

رویدادهایی در بیرون وجود دارند که از کنترل ما خارج هستند. جهان و قوانین طبیعت، اهمیتی به خواسته‌ها و علایق ما نمی‌دهند. این بدان معنا نیست که آن‌ها علیه ما هستند، این به معنای بی تفاوت بودن آن‌هاست. شما می‌توانید طبق خواسته‌ی خود، تغذیه‌ای سالم در تمام طول زندگیتان داشته باشید. می‌توانید هفته‌ای سه تا چهار بار کار کنید و تا حد ممکن از سیگار دوری کنید. اما این‌ها بدان معنی نیست که شاید شما تا سن ۴۰ سالگی به سرطان ریه مبتلا نشوید. ممکن است افرادی با سبک زندگی متفاوت از سبک شما در سن ۹۰ سالگی بر اثر عوامل طبیعی فوت کنند. این‌ها اتفاقاتی تصادفی هستند که در زندگی وجود دارند.

در هر موقعیتی، تنها چیزی را که می توانیم کنترل کنیم، نحوه‌ی واکنش نشان دادن ما نسبت به مسائل است. شاید این به نظر درست نرسد اما با گذشت زمان، درک ما از یک اتفاق بیشتر از خود آن اتفاق اهمیت پیدا می‌کند.

برای انجام این کار هیچ ترفندی وجود ندارد. گاهی اوقات، نیازمند ترکیب تقریباً غیرممکنی از شجاعت، اراده و حتی خود اندیشی است. بعضی اوقات فقط زمان می‌برد. در هر صورت، نتیجه فقط با وجود یک محرک امکان پذیر نخواهد بود. چه بخواهید و چه نخواهید، زندگی سختی‌هایی را به سمت شما خواهد فرستاد و موفقیت شما در این مسیر به نحوه سازگاری شما بستگی دارد. 

خوبی، کمتر سر و صدا می‌کند

قبل از تشخیص بیماری جریگ، او رکوردی را ثبت کرد که به مدت تقریباً ۶۰ سال دست نخورده باقی ماند. در بین سال‌های ۱۹۲۵ و ۱۹۳۹، او ۲۱۳۰ بازی متوالی انجام داد. شایعه شده که در طی این سال‌ها او جراحات متعددی را برداشته اما با این حال به بازی خود ادامه داده است. این نشان دهنده سطح علاقه او به بازی است اما او مجبور به ترک بازی‌ها شد. اینکه دست از انجام دادن علایق خود بکشید و سپس وضعیت فیزیکی و مرگ نهایی خود را بپذیرید تنها ترکیبی از درد است که افراد کمی توانایی تحمل آن را دارند. 

از بسیاری از جهات، ما در جوامعی پربارتر زندگی می کنیم. یک فرد متوسط در دنیای امروز، به مراتب بیشتر از فردی متوسط در گذشته است. در حقیقت برعکس این را نیز می‌توان استدلال کرد. با افزایش سطح جمعیت، تقاضا بالاتر خواهد رفت. این نوعی چرخه است که در آن شما به جای احساس رضایت، مدام داشته‌های فعلی خود را با داشته‌های گذشته مقایسه می‌کنید. این مسئله می‌تواند کمی استرس زا باشد و تمرکز شما را از شکرگذاری و قدردان بودن نسبت به کارها دور کند. 

تنها چیزی که می‌تواند این چرخه را از بین ببرد، قدردانی کردن است. ما با قدردان بودن به یاد کارهایی می‌افتیم که در زندگی روزانه نسبت به آن‌ها بی اهمیت بودیم. کارهایی که واقعاً مهم هستند. چیزهایی که هرکسی می‌تواند شادی و لذت را در آن‌ها پیدا کند. کارهایی که جریک تصمیم گرفت در مواجه با مرگ، آن‌ها را ببیند. در مورد امید واهی یا الکی مثبت بودن نیست. این در مورد نمایشی متعادل‌تر از آنچه که در زندگی اتفاق می‌افتد است. انسان‌ها به طور ذاتی، بیشتر روی مسائل منفی تمرکز می‌کنند تا مثبت. مسائل منفی سر و صدای بیشتری را ایجاد کرده و بخش نامتناسبی از توجه شما را به خود جلب می‌کنند. 

ممکن است قدردانی کردن، تغییر دادن وزنتان باشد. این در مورد اذعان به چیزهای خوب و اجازه دادن به آن خوبی برای ایجاد تفاوتی جدید در شماست. گاهی اوقات، انجام این کار دشوار می‌شود و گاهی اوقات نیز شجاعت شما را می‌طلبد. 

تمام چیزی که باید بدانید

کمتر از دو سال از آن روز در ورزشگاه یانکی، لو جریگ در سن ۳۷ سالگی فوت می‌کند. بیماری‌ای که جان او را گرفت، بعدها نام او را با خود زنده نگه می‌داشت. امروزه بیماری ALS معمولاً به عنوان بیماری لو جریگ شناخته می‌شود. این بیماری سبب از بین رفتن نورون‌های کنترل کننده عضلات می‌شود. 

« با این حال، امروز من خودم را شادترین مرد روز کره‌ی زمین می‌دانم.»

این یادآوری‌ای از یک انتخاب کاملاً مشخص در زندگی است. انتخابی که نوع کنترل و پاسخ ما به مسائل را نشان می‌دهد. اتفاقات بسیاری در زندگیِ همه‌ی ما رخ می‌دهد، بخش اعظمی از آن را می‌توانیم تحت تاثیر قرار دهیم اما هرگز نمی‌توانیم کاملاً تحت کنترل داشته باشیم. پس می فهمیم که نتایج تا حد زیادی بستگی به واکنش ما نسبت به حوادث نامشخص دارد.

قدردانی یک راه حل بدون هزینه است. قدردانی سبب می شود تا تمام مسائل منفی به مسائلی مثبت تبدیل شوند. قدردانی کردن سبب آشکار شدن چیزهایی می‌شود که ما در زندگی قدردان آن‌ها نبوده‌ایم. اما این تنها یک وجه داستان است، جریگ این شجاعت را در خود دیده بود و با استفاده از آن توانست فراتر از محدودیت‌ها و مشکلات را ببیند. زندگی استرس زا و غیرقابل پیش بینی است و می‌تواند با اتفاقاتش شما را حیرت زده کند.

منبع

چه امتیازی برای این مقاله میدهید؟

خیلی بد
بد
متوسط
خوب
عالی
در انتظار ثبت رای

/@Pemi.razmi
علیرضا داداشی
دانشجوی مهندسی پزشکی

دیدگاه و پرسش

برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید ورود یا ثبت‌نام

در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید

در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید