اگر برای یک شرکت یا صنعت در حال طراحی کردن هستید، هیجانزده شدن در مورد شغلتان کار آسانی است. اما واقعیت این است که اکثر مردم واقعاً همچین احساسی ندارند. حرف من را باور ندارید؟ عیبی ندارد چون Gallup متوجه شده است که در سراسر دنیا تنها ۱۳ درصد از مردم عاشق شغل خود هستند و ۸۷ درصد دیگر در شغل خود احساس خوشحالی نمیکنند.
من برای مشاغل طراحی درصدهای خاصی را در اختیار ندارم، اما حدس من این است که با درصدهای ذکر شده تفاوت چندانی نخواهد داشت. بگذارید علت این عقیده را توضیح دهم. شرکتهایی که فکر میکنید جالب هستند، به طراحان زیادی هم احتیاج دارند. اگر شما به عنوان یک فریلنسر مشغول به کار باشید، احتمالاً به اندازهی دلخواه با مشتریان جالبی روبرو نمیشوید. موضوع مهمتر این است که این شرکتهای جالبی که شما آرزو دارید برای آنها کار کنید، احتمالاً طراحانی دارند که میخواهند جای شما باشند یا در جای دیگری مشغول به کار شوند. آیا منظور من را به درستی متوجه شدید؟
حال اگر در موقعیتی قرار دارید که میتوانید با شخص دلخواه خود همکاری داشته و پروژهها و مشتریان مورد علاقهی خود را انتخاب کنید، باید به شما تبریک گفت چون شما جزو افراد خوش شانس هستید. فراموش نکنید که اگر کار شما مملو از چیزهای سرگرمکننده باشد، باید حقوقی منصفانه داشته باشید. اگر در کاری یا چیزی مهارت دارید، هرگز آن را مجانی انجام ندهید.
مبارزه میتواند مثبت باشد
با اینکه اصلا در آن مهارت ندارم، اما واقعاً عاشق اسکیت بورد هستم و دوست دارم این شانس را داشته باشم تا چیزی را برای اسکیت بورد طراحی کنم. متاسفانه به جز پروژههای دانشگاهی و شخصی، هرگز این فرصت به من داده نشد اما عیبی ندارد.
حقیقت این است که مانند اکثر مردم، من هم بیش از یک علاقه دارم و در واقع بزرگترین اشتیاق و علاقهی من اسکیت نیست. اگر من را در Medium دنبال کرده باشید، میدانید که من به طراحی بسیار علاقه دارم. این بدان معناست که انجام دادن هر کاری که با طراحی ارتباط داشته باشد، برای من لذتبخش خواهد بود.
حتی اگر شما مشغول انجام دادن کاری باشید که به آن علاقه دارید، همیشه همه چیز گل و بلبل نخواهد بود. مشتریان به علتهای مختلف به شما پول میدهند تا برای آنها کار کنید. همیشه کارهایی وجود دارد که شما ترجیح میدهید انجام ندهید، مشتریانی که ترجیح میدهید نداشته باشید، جلساتی که ترجیح میدهید به آنها نروید، مکالمههایی که ترجیح میدهید از آنها دوری کنید، اما اینها بخشی از کارهای شماست و اگر واقعاً به آن علاقه دارید، باید بتوانید مواقع سخت را نیز پشت سر بگذارید.
در گذشته من مجلهای برای املاک، تبلیغی برای فروشندگان اتومبیل، برندی برای شرکتها، کتابی برای کودکان و موارد دیگری را طراحی کردم. اما آنها چیزهایی نبودند که من بتوانم آنها را به عنوان کارهای رویایی توصیف کنم، اما آن کارها سبب شدند تا من بتوانم از پس مخارج زندگی برآیم. در این بین من تجربههایی را از دنیای واقعی کسب کردم و چیزهایی را یاد گرفتم که به پیشرفت من کمک میکردند.
خوشبختانه میتوانم بگویم که من از سن ۱۸ سالگی مشغول به طراحی حرفهای بودهام، اما گاهی اوقات من درگیر کارهایی بودم که ربطی به طراحی نداشت. من آن کارها را انجام میدادم چون برای گذران زندگی به حقوق احتیاج داشتم. درست بعد از فارغالتحصیل شدن از دانشگاه، سعی کردم مشتریان و کارهایی واقعی را پیدا کنم. نمیدانم حرفهایم را باور میکنید یا نه، اما من نه یک بار بلکه دو بار برای شرکتهایی کار کردم که بعد از گذشت چند ماه دیگر حقوقم را پرداخت نمیکردند و توقع داشتند که مدام به سر کار بیایم و طوری کار کنم که انگار همه چیز عادی است.
من فریلنسر بودن را هم تجربه کردهام، اما بگذارید بگویم که بعضی از آن مشتریها هنوز هم به من پول بدهکار هستند.
با وجود این اتفاقات من تصمیم گرفتم تا به دنبال یک شغل واقعی بگردم، منظورم از شغل واقعی چیزی بود که بتوانم به آن اعتماد کنم. اینگونه بود که مشغول کار کردن در جادههای عوارضی شدم. حداقل با این کار میتوانستم از پس مخارج برآیم. من با وقتهای اضافهای که در حین کار داشتم، تصمیم گرفتم در دفترم طراحی کنم. این کار به من در بهبود مهارتهای طراحیام کمک کرد.
بعد از گذشت مدتی دوباره به شغل طراحی خودم برگشتم. این درگیریها به من کمک کرد تا به دیدگاه و نگرشی جدید دست پیدا کنم. این جزو یکی از آن نکات نیست، اما میخواهم به شما نشان دهم که از کجا آمدهام. امیدوارم که هیچکس برای لذت بردن از شغل خود، نیازی به دست و پنجه نرم کردن با مشکلات نداشته باشد. اما گاهی اوقات این مبارزهها و درگیریها میتواند سازنده باشد. چیزی که شما را نکشد، فقط شما را قویتر نمیکند، بلکه باعث میشود قدردان چیزهای بیشتری باشید.
حال بیایید به نکات اصلی نگاهی بیاندازیم:
۱. کمی شادی میتواند کولاک کند
مطمئن شوید که عاشق یک چیزی از شغل خود هستید. این عشق و علاقه باید واقعی و از صمیم قلب باشد. فیشهای حقوقی در اینجا جایی ندارند چون آنها هرگز عشق واقعی به شمار نمیآیند. برای تحمل کردن چیزهایی که از آن لذت نمیبرید، شما به یک پاداش احتیاج دارید و لزومی ندارد این پاداش حتماً پول باشد. آن پاداش میتواند چیزی باشد که شما مشتاقانه منتظرش هستید. اگر نمیتوانید چیز دوست داشتنی را در شغل خود پیدا کنید، فقط خود و اطرافیان خود را دلسرد میکنید.
اگر شما یک طراح هستید، بدانید که برایتان خبرهای بسیار خوبی دارم. در کارهای ما جنبههای زیادی وجود دارد و لازم نیست که ما تک تک آنها را دوست داشته باشیم. شاید شما تمایل بیشتری به برقراری ارتباط و ساخت تصاویر داشته باشید، شاید دوست دارید با مردم تعامل داشته و از آنها مسائل جدیدی را یاد بگیرید یا صرفاً به کارهای نمونهسازی علاقه دارید. علایق شما هرچه که باشد، سعی کنید به آن تکیه کرده و از آن قدرت بگیرید. برای خودتان دلیلی پیدا کنید تا این کار را تا حد ممکن انجام دهید، زیرا اگر این کار را انجام دهید، مردم به تمایلات شما توجه میکنند و این سبب میشود تا شما از دید آنها یک متخصص در آن زمینه باشید. همین امر سبب میشود تا آنها بیشتر به شما مراجعه کرده و به تبعا شما نیز آن کار را بیشتر از همیشه انجام خواهید داد.
من شخصاً این کار را در کل دوران کاریام انجام دادم و باور کنید که این مسئله کارساز است. با این کار شغل من در حال اضافه شدن به لیست چیزهایی است که من در زندگی بسیار دوست دارم. شما با کمی شانس میتوانید از چیزهای کوچکی که باعث خوشحالی شما میشوند استفاده کرده و آن چیزها را به شغل تمام وقت خود تبدیل کنید. حال اگر شما مانند من عاشق تنوع باشید، میتوانید در چیزهایی که به آنها علاقه دارید به دنبال نقاط مشترک باشید.
بهعنوان مثال من عاشق تصویرپردازی هستم، اما بهعنوان یک طراح محصولات مشغول به کار میباشم. بنابراین فرصتی برای تصویرپردازی ندارم و همین امر سبب شد تا راهی جدید پیدا کنم. اگر شما نیاز به ارائهی کارهای خود دارید، میتوانید بر روی کارهای اصلی، نمونههای اولیه و غیره متمرکز شوید اما بعد از مدتی این کار میتواند کسل کننده و بیروح شود. برای اینکه با این مشکل مقابله کنید، میتوانید از کمی داستان پردازی، تصویرسازی و غیره استفاده کنید. منظورم را درک میکنید؟ فرصتها وجود دارند، شما فقط باید حاضر باشید تا از آنها استفاده کنید.
۲. به پیشرفت کردن ادامه دهید
تا آنجا که من میدانم هیچ میانبری وجود ندارد. شما تنها با یک راه میتوانید در مسائل مهارت کسب کنید و آن تمرین کردن است. من معتقدم که استعداد فقط مجموعهای از اشتیاق و تکرار است. نکتهی جالبی که در مورد تمرین کردن وجود دارد این است که هرچه بهتر باشید، تمرین کردن آسانتر و سرگرم کنندهتر خواهد شد. هنگامی که شما در کارهای مورد علاقهی خود پیشرفت میکنید، این پیشرفت قابل مشاهده است. همانطور که در نکتهی قبلی ذکر کردم، اگر مردم به شخصی برای برطرف کردن آن کار نیاز داشته باشند، ابتدا به شما فکر خواهند کرد. این سبب میشود تا شما کارهای این چنینی را بیشتر انجام داده و سطح فعالیتهای خود را بهبود بخشید.
اگر میترسید درگیر کارهایی شوید که ممکن است در آینده از آنها متنفر شوید، بهتر است این تفکر را تغییر دهید. سعی کنید در مسائل مختلفی که مکمل شغل فعلی شما هستند مهارت کسب کنید. به عنوان مثال من سلیقههای گوناگونی در طراحی دارم و تقریباً تمام زمینهها را دوست دارم. یکی از زمینههایی که به آن علاقه دارم، کارهای انیمیشنی است.
من نمیتوانم دست کشیدن از انیمیشن را تصور کنم. بنابراین در یکی از اولین پروژههای UX سعی کردم زیرکانه از آن استفاده کنم. در ابتدا از آن بهعنوان روشی برای ارائهی کار استفاده میکردم. سپس آن را به نمونههای اولیه اضافه کرده و سپس حدس بزنید چه اتفاقی رخ داد؟ من مسئول انیمیشنهای گروه شده بودم. وقتی به گذشته فکر میکنم، میبینم که من آنقدر هم در این کار مهارت نداشتم اما با تمرین کافی، اشتیاق و علاقهی من به این کار برای دیگران مشخص شد. این موضوع به یکی از قدرتهای من تبدیل شده و به همین دلیل من توانستم کارهای بیشتری در این زمینه انجام دهم. این سبب شد تا بتوانم مسائل بیشتری را بیاموزم و بهتر شوم.
هرچند من باید به شما هشدار دهم که ممکن است درگیر افکار خود شوید. وقتی از محدودیتهای خود فراتر میروید و چیزهای جدید را امتحان میکنید، در ذهن خود تصور میکنید که هرگز به اندازهی کافی خوب نخواهید شد.
با یادگیری و پیشرفت در یک چیز خاص، خواهید فهمید که چیزهای بیشتری در دنیا وجود دارد که شما از آنها اطلاعی ندارید. شما میفهمید که افرادی با استعدادهای بیشتری نسبت به شما در دنیا وجود دارند، اما اجازه ندهید این موضوع شما را دلسرد کند. پیشرفت یک نبرد درونی است. اگر شما امروز از دیروز بهتر باشید، این بدان معناست که شما در همان مسیری هستید که این افراد با استعداد طی کردهاند.
خوب بودن در چیزی مرحلهی نهایی نیست. پیشرفت یک چیز بی پایان است. لحظهای که دست از بهتر شدن بکشید، همان لحظهای است که شروع به بدتر شدن میکنید.
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید