من در طول زندگیام به اشتباه کد نویسی میکردم. همیشه فکر میکردم که مشکلی نیست که فقط پشت میز بنشینم، لپتابم را باز کنم، فهرست کاریام را ببینم و تا زمان خستگی کد نویسی کنم.
اما در واقع، این سبک کاری همیشه پس از ۲ الی ۴ ساعت کد نویسی ،سطح بازدهی مرا از بین میبرد. من آنقدر احساس خستگی میکردم که نمیخواستم به جز کارهای مختلف کم انرژی (مثل بررسی کد) کاری انجام دهم.
اما امروز میتوانم بدون احساس خستگی تا بیشتر از ۸ ساعت کد نویسی کنم. به نظر شما چه چیزی تغییر کرده است؟
روش کار من تغییر کرد.
بعد از مرور چندین کتاب خودسازی، دهها مقاله و مطالعه در مورد بهرهوری، آزمایشها و اشتباهاتم، من یک سیستم بهرهوری ایجاد کردم که به من کمک کرد که بدون تعلل، خستگی و فرسودگی مغزی از حداکثر توانایی خود برای کد نویسی، نوشتن و ایجاد زندگی بهتر استفاده کنم.
سیستم بهرهوری من
این سیستم بر پایه ۳ رکن اصلی بنا شده است:
۱. برنامه ریزی
۲. استفاده از Todo برای فردا
۳. سیستم ۶۹
بیایید نگاهی دقیق به هر یک از آنها بیندازیم.
یک برنامه ریزی جدید ایجاد کنید
همه چیز با یک برنامه ریزی شروع میشود. چه کاری را در کجا و در چه زمانی انجام دهید. عکسی از برنامه ریزی خودم را در ادامه قرار دادهام:
من از یک تخته سفید استفاده میکنم تا دائما به خودم یادآوری کنم که در هر لحظهای باید چه کاری را انجام دهم. من همیشه از ایجاد چنین چیزی غفلت میکردم و همیشه کارهایی که باید در طول روز انجام میدادم را فراموش میکردم.
به عنوان مثال، وقتی که ساعت ۷ صبح از خواب بیدار میشدم، میدانستم که تا شروع زمان کاری یک ساعت زمان آزاد دارم. در آن ساعت میخواستم یک تشریفات صبحگاهی (غذا خوردن، ورزش، دوش گرفتن، تنفس) انجام دهم و ۳۰ دقیقه را به مطالعه کردن اختصاص دهم.
اما در بسیاری از اوقات، تمام آن یک ساعت را وقف آن تشریفات صبحگاهی میکردم و زمان مطالعه را از دست میدادم.
همچنین متوجه شدم که بدون برنامه ریزی، تصمیم گیری در مورد اینکه چه کاری را باید انجام دهم، زمان زیادی از من میگیرد. من میتوانم بعد از ظهر تمرین را تمام کنم، دوش بگیرم، پشت میزم بنشینم، لپ تاپم را باز کنم و سپس تصمیم بگیرم که ظرف ۱۰ دقیقه کدام کار را انتخاب کنم.
اگر زمان گرفتن این تصمیمات را هر روز محاسبه کنیم، ﺁن ۱۰ دقیقه تبدیل به ۶۰ دقیقه میشود. یک ساعت وقت زیادی است.
وقتی شروع به برنامه ریزی کردم، تمام این مشکلات از بین رفتند. اکنون، من برای انجام هر کاری که برنامه ریزی کردهام زمان دارم. من همیشه میدانم کار بعدی که باید انجام دهم چیست و برای انجام کارهای ضروری نیازی به نیروی اراده ندارم.
اگر میخواهید برنامه ریزی کنید، به شما توصیه میکنم که از تقویم گوگل استفاده کنید. به این ترتیب میتوانید برنامه خود را به راحتی با شخص دیگری به اشتراک بگذارید.
همچنین، من توصیه میکنم برنامه ریزی خود را بر روی یک کاغذ یا تخته سفید نگه دارید تا همیشه به خود یادآوری کنید که باید چه کاری را در کجا و چه زمانی انجام دهید.
Todo خود را یادداشت کنید
اگر برنامه ریزی کردن به من کمک میکند که تصمیم گیری برای انجام کارهای بعدی برایم آسانتر شود، Todolist واقع بینانهتر عمل میکند و کارهای بعدی مرا دقیقتر برایم نشان میدهد.
من میتوانم یک روز "کاملا برنامه ریزی شده" را سپری کنم، اما باز هم آنچه که برایم ضروری بود را انجام نمیدهم.
مغز ما همیشه در تلاش است تا انرژی کمتری صرف کند و هر کاری انجام میدهد تا شما را متقاعد کند که انرژی خود را هدر ندهید. اینجاست که ایجاد چنین لیستی از اهمیت زیادی برخوردار میشود.
انجام این کار باعث میشود تا فرایند تصمیم گیری برایم آسانتر شود و زمان کمتری را برای این کار صرف کنم و همچنین تضمین میکند که من در اکثر اوقات فقط کارهای ضروری را انجام دهم.
من از یک دفترچه ساده و از اپلیکیشن Notion برای انجام این کار استفاده میکنم.
وقتی صبح به صبح برنامه ریزی میکنید، کاری که در طول روز انجام میدهید بسیار واضح و ساده خواهد شد. اما وقتی نمیدانید که دقیقا چه کاری باید انجام شود، فهمیدن آن زمانبر خواهد بود. مثل وقتی میدانید که نیاز به نوشتن مقاله دارید، اما نمیدانید که باید در مورد چه چیزی بنویسید. تحقیق درباره ایدههای شما و انتخاب موضوع مناسب برای نوشتن در مورد آن زمان میبرد.
و علاوه بر اینکه تحقیق در مورد چنین وظایفی زمانبر است، این احتمال هم وجود دارد که شما در دام فرآیند تفکر خود بیفتید.
سیستم ۶۹
وقتی شروع به کد نویسی کردم این کار را اینگونه انجام دادم:
۱. لپ تاپ را باز میکردم
۲. ویرایشگر کد را باز میکردم (VSCode)
۳. کاری را برای انجام دادن انتخاب میکردم
۴. تا زمانی که احساس خستگی نمیکردم کد نویسی میکردم
۵. کمی استراحت میکردم (وقت خود را در شبکههای اجتماعی میگذراندم)
به نظر شما این کارها طبیعی به نظر میرسد؟ بله. تا اینکه در مورد تکنیک پومودورو خواندم.
تکنیک پومودورو یک روش مدیریت زمان است که با انجامش شما کارهای خودتان را در فواصل زمانی مختلف تقسیم میکنید، مدت زمان انجام هر کار به طور معمول ۲۵ دقیقه است و با وقفههای کوتاه از هم فاصله میگیرند. به عنوان مثال، ۲۵ دقیقه کد نویسی کرده و بعد از آن ۵ دقیقه استراحت کنید. شما باید کل روز کاری خودتان را به چنین وقفههایی تقسیم کنید. ۲۵ دقیقه کد نویسی، ۵ دقیقه استراحت، ۲۵ دقیقه کد نویسی، ۵ دقیقه استراحت و همینطور این کار را تا پایان روز کاری ادامه دهید.
من این کار را امتحان کردم و جواب گرفتم، اما نه به اندازهای که تصور میکردم. با اینحال مطمئنم که بهرهوری مرا بسیار بیشتر کرده است. با تکرار این کار متوجه شدم که ۲۵ دقیقه کار و ۵ دقیقه وقفه برای کار من مناسب نیست، پس باعث شد زمانش را به قانون ۵۲ دقیقه کار و ۱۷ دقیقه وقفه تغییر دهم. این قانون دقیقا شبیه به تکنیک پومودورو میباشد.
من این قانون را امتحان کردم و برای من بهتر از تکنیک ۵+۲۵ بود. حالا میتوانم دو ساعت بیشتر کار کنم، اما بعد از یک روز کاری هنوز هم احساس بدی داشتم.
من تحقیقات بیشتری را در مورد بهرهوری و انگیزه ﺁغاز کردم و در مورد شکستهای تاثیرگذار مطالبی یاد گرفتم.
وقتی بیشتر مردم کلمه استراحت کردن را میشنوند، اولین درکی که از این کلمه پیدا میکنند "انجام هر کاری به جز کار" است. مانند گشت و گذار در اینستاگرام، چت کردن با دوستان یا تماشای ویدیوهای یوتیوب.
از نظر همه این موارد مناسب وقفه و استراحت کردن هستند، اما تاثیرگذار نیستند.
نشانه اصلی وقفه تاثیرگذار این است که به شما انرژی دهد نه اینکه آن را از بین ببرد.
نمونههاییی از وقفههای بین کاری خودم را در ادامه ذکر میکنم:
- انجام ورزشهای کششی
- آبرسانی مناسب به بدن
- انجام ورزشهای سبک
- پیاده روی (بدون هدفون)
- دم و بازدم (با استفاده از روش Wim Hof)
با انجام این تکنیک ۱۷+۵۲ به انرژی و بهرهوری که انتظارش را داشتم رسیدم. اما درگیر این ایده بودم که هر ساعت کارم را به پربارترین ساعت روی زمین تبدیل کنم و اینکار را انجام دادم.
یکی از مواردی که باعث ضعف کاریام میشد، حواس پرتی بود. سالها به آنها توجه نکردم. تمام اعلانهایی که در موبایل من ظاهر میشد، سر و صدای افراد اطراف من، صدها زبانه و پنجره باز شده بر روی لپ تاپم، همه آن حواس پرتی بود.
- جریان کاریام مختل شده بود
- تمرکز بر روی کارهایم از بین رفته بود
- بهروری و بازدهیام را از دست داده بودم
در آن زمان یک اعلان کوچک بلاقاصله بهرهوری مرا از بین میبرد. من تا زمانی که شروع به پیشرفت در توسعه شخصی نکرده بودم هرگز به آن توجه نکردم (کاش زودتر شروع می کردم).
اکنون، وقتی کار میکنم، تمام اعلانها را غیر فعال میکنم، به دوستان و آشنایان تذکر میدهم که مزاحم نشوند، از هدفون استفاده میکنم (اگر در محیط پر سر و صدایی کار میکنم)، تمام صفحات مرورگر را که مربوط به کار نیستند میبندم و از انجام هر کاری برای جلوگیری از حواس پرتی درنگ نمیکنم.
در حال حاضر احساس کامل بودن میکنم. با اینحال هنوز هم جای پیشرفت وجود دارد؟ صد البته.
چند وظیفه را بطور همزمان انجام دادن معمولا جواب نمیدهد. مطالعات نشان داده که فقط ۲/۵ درصد از مردم میتوانند چند کار را همزمان و با کارایی برابر انجام دهند. یعنی ۹۷/۵ درصد نمیتوانند.
بنابراین من وقتی کاری را انتخاب میکنم تمام تمرکز خود را بر روی آن میگذارم تا به اتمام برسد. این قانونی است که من همیشه در ساعات کار از آن پیروی میکنم.
خب، اکنون ما تمام قسمتهای سیستم ۶۹ را میدانیم. بیایید آنها را در کنار هم قرار دهیم و نتیجه کار را تماشا کنیم:
۱. ۵۲ دقیقه را به کار کردن اختصاص دهید
۲. ۱۷ دقیقه را به وقفه یا استراحت تاثیرگذار اختصاص دهید
۳. تمام حواس پرتیها را از بین ببرید
۴. فقط بر روی انجام یک کار تمرکز کنید
و در آخر...
این سه رکن، اساس اصلی سیستم بهرهوری من است. امروز من با موفقیت از این سیستم برای فعالیت به عنوان یک خالق محتوا استفاده میکنم.
شما میتوانید از این سیستم بهره وری برای انجام موفقیت آمیز هر نوع کاری، نه فقط کد نویسی، استفاده کنید. اما عاقلانه از آن استفاده کنید.
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید