مطمئنا ما در حالتی زندگی میکنیم که پیدا کردن یک شغل میتواند آرزوی بسیاری از انسانها باشد حال چه این شغل موقعیت مناسبی داشته باشد یا نه! اما اگر کمی ایدهآلتر به قضیه نگاه کنیم و همچنین به این باور برسیم که فرصتهای شغلی متعددی برای ما وجود دارد، انتخاب یک فرصت شغلی باید با وسواس بهتری صورت بگیرد. این دقیقا هدفیست که ما در این مقاله دنبال میکنیم. قصد داریم شما را با فاکتورهایی آشنا کنیم که براساس آنها شما باید تصمیم بگیرید که شغل خود را تغییر دهید و سراغ فرصتهای دیگری بروید.
مطمئنا شغل پیدا کردن با رضایت داشتن از یک شغل متفاوت است. به همین دلیل در صورت وجود فرصتهای جدیدتر میتوانید به دنبال شغل دیگری بگردید. میزان حقوق شما میتواند یک فاکتور بسیار مهم در تغییر شغل باشد، اما تنها دلیل برای پیدا کردن یک شغل جدیدتر نخواهد بود. به همین دلیل قصد داریم فارغ از مقولات مالی ما به جنبههای دیگر فرصتهای شغلی نگاه کرده و براساس آنها به نتیجههای مختلف دست پیدا کنیم.
1. دیگر در کارهای خود انگیزه ندارید
اگر دلیل انجام دادن کارهای خود را نمیدانید یا نمیتوانید صبحها برای کار کردن بیدار شوید، یعنی دیگر انگیزهای برای ادامه دادن به کارهای خود ندارید. این موضوع میتواند روی کیفیت کارهای شما تاثیر منفی بگذارد. مطمئنا انگیزه تنها یک عامل درونی نیست بلکه شما میتوانید کم انگیزه بودن خود را در نمودهای بیرونی و خارجی نیز مشاهده بکنید. مورد دوم این مطلب خود یکی از دلایل بیرونی برای انگیزه نداشتن است.
2. هیچ چشماندازی برای پیشرفت شغلی ندارید
زمانی که به این واقعیت برسید که شما آیندهای در شرکت نداشته و ده سال دیگر نیز همین وضع کنونی تکرار میشود، بهتر است به سمت شغل دیگری بروید البته مگر اینکه شما ثابت بودن این قضیه را دوست داشته باشید.
3. فرهنگ و ارزشهای شرکت را به اشتراک نمیگذارید
حس میکنید که فرهنگ و ارزشهای شرکت شما را مجبور میکند تا از اساسیترین ارزشهای خود دست بکشید. به همین دلیل تصور میکنید که در شرکت درستی مشغول به کار نیستید. در این حالت است که احساس غریبی میکنید و نمیتوانید با کلیت فرهنگ شرکت سازگار شوید.
4. محیط کار خود را دوست ندارید
گاهی اوقات ما از رئیس، همکاران، سروصدا دائمی و فشارهای وارد شده به خودمان خسته شده و علاقه خود را به آنها از دست میدهیم. فاکتورهای زیادی میتواند شما را از رفتن به محل کار منصرف کند. به همین دلیل با خودتان میگویید که بهتر است یک شرکت دوستانهتر را برای کار پیدا کنید.
5. محل کار برای شما خستهکننده شده است
گاهی اوقات حس میکنیم که کارهای زیادی برای انجام دادن نداریم. گاهی نمیتوانیم آنگونه که باید با دنیای تکنولوژی همگام بمانیم و شتاب خود را از دست میدهیم. در طول سال هیچ پروژهی هیجانانگیزی نداریم تا به کمک آن مهارتهای جدیدی به دست آوریم.
6. کارهای زیادی برای انجام دادن دارید
به نظر شما خسته شدن بهتر از احساس فشار است؟ شما برای قدردانی کردن از کارهای قبلی خود زمان کافی ندارید. هر شب خواب کارهای فردا را میبینید. حجم کارهای شما در محل کار بسیار زیاد است و به همین دلیل باید کیفیت آنها را فدا کنید تا بتوانید پروژهها را به موقع تحویل شرکت دهید. گاهی اوقات شرکت برای کاهش هزینههای خود از استخدام کردن افراد بیشتر ممناعت میکند، بنابراین حس میکنید باید کارهای دو نفر را همزمان انجام دهید.
7. حقوق شما پایین است
با نگاه کردن به گزارشات حقوقی، میفهمید که حقوق شما نسبت به حقوق متوسط در بازار کار کمتر است. برخی شرکتها ارزش کارهای اشخاص را درک نمیکنند.
8. از طرف کارفرمای خود شناخته نشدهاید
حقوق تنها پاداش کار کردن نیست. کارفرمایان باید از کارهای کارکنان خود تقدیر کنند. یک مدیر یا رئیس باید نظر خود را در مورد کارهای کارمندان بگوید. باید به آنها بازخورد ارائه دهند. این موضوع نشان میدهد که چقدر به کارهای آنها اهمیت خواهند داد. این مسئله از لحاظ اخلاقی روی کارمندان تاثیر خواهد داشت. در غیر اینصورت آنها احساس مفید یا ارزشمند بودن نمیکنند و ناامید میشوند.
9. نظرات شما به اندازه کافی مورد توجه قرار نمیگیرد
در جلسات و نشستهای کاری حس میکنید که هیچکس به ایدههای شما دقت نمیکند.
10. دیگر چیزی در محل کار یاد نمیگیرید
حس میکنید که دانش و مهارتهای شما در حال پسرفت است. دیگر کارهای روزانه برای شما جذاب نبوده یا پایینتر از سطح توانایی شماست. میترسید که دیگر نتوانید با متقاضیان جدید در بازار کار رقابت کنید. در این حالت اگر به کار خود ادامه دهید و بعد از چند سال از شرکت اخراج شوید دیگر حتی نمی توانید به فرصتهای دیگر فکر کنید چرا که موضوعات جدید را در این سالها یاد نگرفتهاید.
11. تجارت شما دچار مشکل شده است
اگر قایق در حال غرق شدن است، پریدن در آب هیچ ایرادی ندارد. گاهی اوقات کسب و کار ما طبق مراد پیش نمیرود. مسئولان ما در شرکت حضور ندارند و نمیتوانند اهداف استراتژیک را به ما انتقال دهند. به همین خاطر است که دیگر نمیتوانید پیشرفتی را در این شرکت مشاهده کنید و به دنبال فرصتهای جدیدتر میروید.
12. تجارت شما فاقد چشمانداز است
شما بلندپرواز هستید و میخواهید چالشهای بزرگتری را دنبال کنید. اما این چالشها در حد شرکت شما نیست، بنابراین در شرکتهای دیگر به دنبال آن میگردید.
13. تجارت شما از تکنولوژیهای قدیمی استفاده میکند
شما میدانید که به خاطر شرکت خود نمیتوانید از تکنولوژیهای محبوب و بروز دنیا استفاده کنید. شرکت شما یکی از معدود شرکتهای است که از فناوریهای قدیمی برای انجام دادن کارها استفاده میکند. به همین دلیل شما نگران رزومه کاری خود هستید.
14. یک ایدهی آماده برای استارتاپ دارید
شما مطالعات زیاد و عمیقی در این باره داشتهاید و مهارتهای مدیریتی لازم برای راهاندازی یک پروژه را بدست آوردهاید. از لحاظ مالی میتوانید پروژه را پشتیبانی کرده و نیازهای روزمره خود را تا زمان سوددهی پروژه تامین کنید.
15. دیگر نمیتوانید از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده کنید.
ترافیک، تاخیر در وسایل حمل و نقل عمومی و غیره باعث دیر رسیدن شما به محل کار میشوند. به همین خاطر به دنبال شغلی میگردید که به محل سکونت شما نزدیک باشد؛ جایی که بتوانید با پیادهروی یا دوچرخهسواری به آن برسید.
شاید برای کشف کردن بخشهای جدید زندگی بخواهید شغل، حرفه، منطقه یا حتی کشور خود را نیز تغییر دهید. این تصمیم باید به طور جدی مورد بررسی قرار بگیرد. شما میبایست قبل از هر کاری ابتدا در مورد بازار و مقصد مورد نظر خود تحقیق کنید.
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید