بسیاری از مردم در کاری که انجام میدهند مهارت دارند. بعضی ها پیشرفته و حرفه ای تر عمل میکنند و تعداد کمی غیر قابل توقف هستند. کسانی که غیر قابل توقف هستند، در دنیای خودشان سیر میکنند. آنها با هیچکسی جز خودشان رقابت نمیکنند. شما هرگز متوجه خواسته واقعی آنها نمیشوید. آنها با شما رقابت نمیکنند بلکه مجبورتان میکنند تا شما با آنان رقابت کنید.
آیا غیرقابل توقف هستید؟ در انتهای این مقاله شما حتما غیر قابل توقف خواهید شد.
۱. فکر نکنید، بدانید و عمل کنید.
تیم گرور میگوید:« فکر نکنید. شما همین حالا هم میدانید که باید چه کار کنید و روش انجامش را نیز میدانید. پس چه چیزی جلوی شما را گرفته است؟»
به جای تجزیه و تحلیل کردن، عمل کنید. با هماهنگ کردن غرایزتان و اعتماد کامل به خودتان، کاری را انجام دهید که به صورت غریزی حس میکنید باید انجام دهید. همانطور که اپرا گفته است:
« هر تصمیم درستی که تا به حال گرفته ام، از درون من نشئت گرفته است و هر تصمیم اشتباهی که گرفتم، نتیجه گوش ندادن من به صدای درونی ام بود.»
زمانی که شروع به فکر کردن کنید، بازی را باخته اید. فکر کردن به سرعت شما را از میدان مبارزه دور میکند.
۲. همیشه آماده باشید تا بتوانید در مواقع نیاز، آزادانه و طبق غریزه خود عمل کنید.
جاش ویتکینز میگوید:« همانطور که نماد یین یانگ دارای یک دانه از روشنایی در تاریکی و دانه ای از تاریکی در روشنایی است، جهش های خلاقانه هم در یک پایه فنی قرار داده شده اند.»
در کاری که انجام میدهید استاد شوید. وقتی همه در حال ریلکس کردن هستند، شما در حال تمرین و بهتر کردن خودتان هستید. قوانین نیمه چپ مغز را به خوبی یاد بگیرید تا نیمه راست مغزتان به آزادی بی پایانی برسد تا بتواند قوانین را بشکند و شروع به آفرینش چیزهای جدید کند.
با افزایش آگاهی، زمان برای شما به آرامی میگذرد. به وسیله ی این آگاهی، شما مسائل را واضح تر از دیگران خواهید دید. وقتی آنها در تلاش هستند تا نسبت به یک موقعیت واکنش نشان دهند، شما میتوانید موقعیت را به نفع خود تغییر دهید و از پس آن برآیید.
۳. با پول یا هر چیز بیرونی دیگری انگیزه نگیرید.
داشتن چیزهای زیبا، عالی و لذت بخش است. اما برای شما موضوع هیچوقت در مورد پول،اعتبار یا هر چیز خارجی دیگری نبوده است. این چیزها را از خود دور کنید تا هیچ چیز برایتان تغییر نکند. شما هنوز هم باید محدودیت های خود را کمتر کنید و تمام توانتان را در این راه بگذارید.
۴. هرگز راضی نشوید.
تیم گرور میگوید:« پر کردن شکاف بین دو کلمه ی عالی و تقریبا عالی، مثل تفاوت بین فوق العاده و غیر قابل توقف است.»
زمانی که به یک هدف میرسید، راضی نیستید. چرا؟ چون موضوع برای شما اصلا درباره ی هدف نبوده است. موضوع مهم برایتان این است که ببینید با توانایی هایی که دارید، تا کجا میتوانید پیش بروید.
آیا این کار شما را ناسپاس میکند؟ البته که نه. شما از صمیم قلب به خاطر تمام داشته های زندگی تان سپاس گزارید. به همین دلیل است که هرگز سست یا تنبل نخواهید شد.
۵. همیشه تحت کنترل باشید.
برخلاف بسیاری از مردم که وابسته به وسایل و فاکتورهای بیرونی هستند، شما کنترل بدن خود را در دست دارید. شما چگونگی زمانی را که صرف میکنید را تحت کنترل دارید. طبق غریزه عمل کنید نه طبق شوک و ضربه ای که به شما وارد شده است. شما کاری را انجام میدهید چون دلتان میخواهد که آن را انجام دهید. هیچ اجباری در اینجا وجود ندارد و فقط خواسته شماست که باعث میشود کارهایی را انجام دهید.
۶. با خودتان صادق باشید.
۷۰ درصد از کارمندان در آمریکا از کار خود تنفر دارند و تنها یک سوم از آمریکایی ها گزارش داده اند که از کاری که میکنند خوشحالند. افراد غیر قابل توقف تمام چیزهایی را که از آن متنفرند، از زندگی خود پاک میکنند.
به خودتان احترام بگذارید، به خواسته هایتان اعتماد کنید و طبق شرایط و قوانین خودتان زندگی کنید. وقتی چیزی در زندگی تان درست به نظر نمیرسد، فورا تغییرش دهید.
۷. هرگز بیخیال فشار نشوید.
تیم گاور میگوید:« فشار میتواند لوله آب را بترکاند اما میتواند سبب تشکیل الماس هم شود.»
اکثر مردم میتوانند مقدار کمی از فشار را تحمل کنند. اما وقتی به سراغ گوشی های خود میروند بیخیال فشار میشوند و آرامش میگیرند. اما شما اینگونه نیستید، شما هیچوقت نباید بیخیال فشار شوید. در عوض، شما باید مدام فشار را افزایش دهید. چون این فشار است که شما را هوشیار و فعال نگه میدارد.
۸. از عواقب شکست خوردن نترسید.
اکثر مردم روی زمین میمانند، همان جایی که امن است. اگر بیوفتند آنقدر هم دردشان نمیآید. اما وقتی شما تصمیم میگیرید تا در ارتفاعات بالا پرواز کنید، ممکن است افتادن مرگبار باشد و میدانم که شما با این کار مشکلی ندارید. برای شما، هیچ سقف و هیچ کفی وجود ندارد.همه این ها در ذهن شماست. اگر کاری درست پیش نرفت و شکست خوردید، کارها را دوباره تنظیم کنید و به حرکت ادامه دهید.
۹. با دیگران رقابت نکنید. کاری کنید تا آنها با شما رقابت کنند.
اکثر مردم با دیگران رقابت میکنند. همیشه در حال چک کردن هستند تا ببینند دیگران در موقعیت آنها، چه کاری را انجام میدهند. در نتیجه، آنها از روی کار دیگران کپی برداری و شبیه سازی میکنند. برعکس، شما بیخیال رقابت شده اید. برای شما، رقابت با دیگران اصلا منطقی نیست. این کار شما را از منطقه قابل اعتمادتان بیرون میکشد. بنابراین شما بیخیال تمام ناهنجاری و حواس پرتی های خارجی میشوید و روی فشار درونی خود برای سازندگی تمرکز میکنید.
۱۰. هرگز از یادگیری دست نکشید.
افراد عادی به دنبال سرگرمی هستند اما افراد فوق العاده و خاص، به دنبال تحصیل و یادگیری هستند. وقتی میخواهید در کاری که میکنید بهترین باشید، هیچوقت نباید از یادگیری دست بکشید. هرگز نباید ارتقا بخشیدن به خود، تقویت توانایی و دانش را فراموش کنید.
این آمادگی بی نظیر به شما قدرت میبخشد. هیچ کس حاضر به پرداخت بهایی نیست که شما پرداخته اید.
۱۱. موفقیت کافی نیست.
موفقیت فقط سبب افزایش فشار میشود. برای اکثر مردم، موفق شدن کافی است. اگر چه، وقتی شما در کارتان مصمم هستید، رسیدن به موفقیت تنها فشار کارها را افزایش میدهد. شما باید بلافاصله پس از دستیابی به یک هدف، روی چالش های بعدی خود تمرکز کنید.
۱۲. توسط موفقیت له نشوید.
گرِگ مکوون میگوید:« موفقیت میتواند به کاتالیزوی برای شکست تبدیل شود.»
بیشتر مردم نمیتوانند از پس موفقیت و اعتبار برآیند. آنها توسط موفقیت نابود میشوند. وقتی به خواسته ی خود میرسند، بیخیال انجام تمام کارهایی میشوند که آنها را به اینجا رسانده است. بنابراین، هنجارهای داخلی شدت میگیرند.
اما برای شما، هیچ هنجار خارجی به اندازه فشار درونی تان نمیتواند شما را وارد عمل کند. موضوع رسیدن به یک دستاورد نیست، بلکه در مورد کارهایی است که بعد از رسیدن به دستاورد انجام میدهیم.
۱۳. خرابکاری های خود را گردن بگیرید.
جاکو ویلینک میگوید:« پیاده سازی مالکیت، نیازمند بررسی شخصیت درونیتان و داشتن مقدار بالایی فروتنی است. اعتراف کردن به اشتباهات و نقشه کشیدن برای غلبه بر چالش ها در تمام تیم های موفق وجود دارد.»
هیچ سرزنش، فریب و یا توهمی نیست، فقط حقیقتی سخت و دشوار وجود دارد. وقتی خرابکاری میکنید، مسئولیت آنرا بپذیرید. و به عنوان رهبر، شکست تیم خود را به گردن بگیرید. فقط با مالکیت درست است که به آزادی کامل و کنترل میرسید.
۱۴. بگذارید کارتان از طرف خودش صحبت کند.
آنتونی لینکولن میگوید:« کردار درست، گفتار درست است.»
کال نیوپورت در کتاب جدیدش به نام "Deep Work" تمایز بین "کار عمیق" و "کار سطحی" را توضیح داده است. تفاوت اینجاست:
کار عمیق: کمیاب، با ارزش و غیرقابل جایگزین است.
کار سطحی: معمولی، کم ارزش و قابل جایگزین(یعنی هر کسی قادر به انجامش است) است.
صحبت کردن یک کار سطحی است چون هر کسی میتواند انجامش دهد. خیلی راحت جایگزین میشود و کم ارزش است. برعکس، کار عمیق کمیاب است. توسط افرادی انجام میشود که سخت کار می کنند در حالی که دیگران فقط صحبت میکنند. کار عمیق بسیار خوب است و نمیتوان آن را نادیده گرفت. کار عمیق به کلمه احتیاج ندارد چون میتواند از طرف خودش صحبت کند.
۱۵. همیشه روی قدرت ذهنی خود کار کنید.
جاش وایتکینز میگوید:« قطعا انعطاف پذیری ذهنی، مهمترین ویژگی یک سازنده در سطح جهانی است و باید به طور مداوم پرورش یابد. خودم را مثال میزنم، من همیشه به دنبال راه هایی هستم تا از لحاظ روانشناختی بسیار نفوذ ناپذیر شوم. زمانی که به من بد میگذرد، غریزه من این نیست که از ناراحتی جلوگیری کنم بلکه این است که با آن وارد صلح شوم. غریزه من همیشه به دنبال چالش هایی است که مخالف اجتناب با آنهاست.»
هر چه زیر فشار بهتر شوید، میتوانید بهتر از دیگران عمل کنید. زیرا مردم عادی زیر فشار سر خم میکنند. بهترین تمرینی که میتوانید انجام دهید، تمرین ذهنی است. ذهنتان به هر کجا که برود، جسم شما از ذهن پیروی میکند و افکارتان به هر کجا که برود، زندگیتان نیز به همان سمت خواهد رفت.
۱۶. بزرگترین دارایی شما اعتماد به نفس است.
قطعا این جمله را قبلا شنیده اید که می گوید: دویدن در مسابقات ماراتن بیشتر ذهنی است تا فیزیکی.
توانایی یک فرد در دویدن در ماراتن یا هر کار سخت دیگری، بیشتر نشان دهنده سطح اعتماد به نفس اوست نه سطح توانایی. اعتماد به نفس شما تعیین کننده:
۱. اندازه چالش ها یا اهداف مورد نظر
۲. روش دلخواه شما برای رسیدن به آن اهداف
۳. چگونگی واکنش شما نسبت به شکست خوردن
اگر اعتماد به نفس ندارید، هیچوقت نمیتوانید خود واقعیتان را به دیگران نشان دهید. وقتی به خودتان اعتماد دارید، برایتان مهم نیست که چند بار شکست میخورید، این مهم است که بلاخره به موفقیت میرسید.
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید