شاید شیرین به نظر برسد، اما با خودش مسئولیتها و وظایف بسیاری را به همراه خواهد آورد. من در این هفته به پنجمین سال از سفر خود در توسعهی وب میرسم. در سال ۲۰۱۶ و در شب قبل از تولد ۲۶ سالگیام، به این فکر کردم که زندگی من چگونه سپری شده است. بعد از اینکه ۳ سال در یک شغل غیرفنی مشغول به کار بودم، فهمیدم که دارم به یک ربات تبدیل میشوم.
من تمام عمر خود را در شرکتی کار کردم که قدردان کارهای من نبوده است. آنها شما را به رشد کردن تشویق نمیکنند. کارمندان حتی نمیتوانستند در زمان دلخواه خود مرخصی بگیرند. در آنجا ۵ دقیقه تاخیر به معنای یک سابقهی کار افتضاح برای شما بود.
نمیتوانید برنامه کاری خود را انتخاب کنید. نمیتوانید به کارهای آخرهفته یا فعالیتهای اضافی نه بگویید.
مهم نیست که چقدر سخت تلاش میکنم، دیگر نمیتوانم این موضوع را تحمل کنم. میدانم که باید به موفقیت برسم، تمام همکارانم مشغول وفق پیدا کردن بودند اما من آماده نبودم. من به دنبال چیزهای بیشتری بودم. وقتی فهمیدم در فضای نادرستی مشغول به کار بودم، آرزوهایم بیشتر شد. من گیر افتاده بودم. باید همه چیز را تغییر میدادم. به هر قیمتی هم که شده باید زندگی قبلی خود را بازمیگرداندم. کتابها و مقالات بسیاری را مطالعه کردم.
شب قبل از تولد ۲۶ سالگیام تصمیم گرفتم تا توسعهی وب را دنبال کنم. میخواستم یک فرصت به آن دهم. حاضر بودم با تمام توان خود این کار را انجام دهم. این تنها نقشهی فرار من بود. از خواستههای خود مطلع هستم. اگر بتوانم این خواسته را به حقیقت برسانم و به یک توسعه دهنده تبدیل شوم، به هر قیمتی که شده مسیر خود را ادامه خواهم داد.
"گاهی اوقات باید بین ریشه دواندن و بال درآوردن یکی را انتخاب کنید."
یک قراری با خودم گذاشتم
من با خودم یک معامله کردم:« ۱۲ ماه آینده را فقط کار و مطالعه میکنم. هیچ انتظاراتی نخواهم داشت، تردیدی به خودم راه نمیدهم و فقط به تلاش کردن ادامه خواهم داد. این آخرین فرصت من است. فردا ۲۶ ساله میشوم.»
از اینکه با چنین احتمالی شروع کنم، ناامید بودم. اما هر اتفاقی هم که رخ دهد، به مسیر خودم ادامه خواهم داد.
فقط میتوانستم ۶ ساعت بخوابم. مابقی طول روز را فقط مشغول کار کردن بودم و حتی روی میز خود غذا میخوردم. بلاخره اولین شغل خود را پس از ۶ ماه بدست آوردم. صادقانه بگویم که هرگز فکر نمیکردم این اتفاق بیفتد. پیش خودم فکر میکردم که حداقل یک سال طول خواهد کشید تا اولین شغل خود را بدست بیاورم. به نظر شما شانسی بود؟ من که اینطور فکر نمیکنم.
توسعه دهندگان بسیاری به من پیام میدادند و میگفتند که بدست آوردن شغل در ۶ ماه تماماً شانسی بوده است. خب این حرف کاملاً درست نمیباشد. شانس همینطوری وجود ندارد، شما باید آن را ملاقات کنید. این مسیر اصلاً راحت نیست. پیمودن چنین مسیری نیازمند سختکوشی و پشتکار است.
من بارها رد شدهام. در چندین مصاحبه شرکت داشتهام که در نهایت بقیه متقاضیان را انتخاب کردند. گاهی دیگران را فقط به خاطر داشتن اعتبار بیشتر، جنسیت و یا حتی دانشگاهشان انتخاب میکردند. برای من اهمیتی نداشت. همیشه باور داشتم که هر رد شدن به معنای یک تغییر مسیر است. میدانم که به خواستهی خود خواهم رسید. هر چقدر هم که طول بکشید، بلاخره آن را پیدا خواهم کرد. مهم نیست که به چقدر کار کردن نیاز دارد، خواستهی من یکجا منتظرم است تا به آن برسم.
من رزومه خود را به هر آگهی شغلی که میدیدم ارسال میکردم. از ۱۰۰ مورد، ۴۰ پاسخ، ۱۰ دعوتنامه به مصاحبه، ۵ مصاحبهی نهایی و تنها ۱ جواب مثبت دریافت کردم. تنها پس از گذشت ۳ ماه و گذراندن دورههای آموزشی، خواندن فرمها، مقالات و مستندات، رزومهی خود را برای دیگران ارسال کردم.
اگرچه میدانستم که ۱ سال طول میکشد تا بتوانم به خوبی شروع به کار کنم، اما از منتظر ماندن خوشم نمیآمد. به همین خاطر به جای اینکه منتظر زمان مناسب بمانم، مثل یک بچه سعی داشتم خود را در بین بزرگسالان جای کنم. آنها میتوانند دائماً به من جواب منفی دهند اما من به یادگیری و رشد خود ادامه خواهم داد. من میدانم که چه میخواهم و خودم را نسبت به این موضوع متقاعد کردهام.
واقعاً چه میخواهید
سالها پیش همیشه از خودم میپرسیدم که چرا وقتی تمام دوستانم در تعطیلات آخرهفته مشغول خوشگذرانی هستند، در حالی که من در خانه مشغول کار و رفع اشکال میباشم. نمیتوانستم به این فکر نکنم که چنین مسائلی چه فایدهای دارد. هر وقت احساس بدی میکنم، به یاد میآورم که چرا در حال انجام دادن این کارها هستم.
شما باید علت انجام دادن کارهایتان را بدانید. خیلی مهم است که روی دلیل خود کار کنید چون وقتی اوضاع سخت میشود، وقتی احساسات مانع شما میشوند، تنها چیزی که میتواند شما را به جلو هل دهد، همین دلیل شما برای انجام دادن کارهاست.
واقعاً چه میخواهید؟ چرا این کار را انجام میدهید؟ برای چه کسی انجام میدهید؟ برای خودتان؟ برای همسرتان؟ یا فرزندانتان؟ شما باید دلیل محکمی داشته باشید چون همین موضوع به شما کمک میکند تا فراتر از تواناییهای خود عمل کنید. وقتی همه چیز از هم میپاشد، دلیل کارهایتان قدرت شما برای ادامه دادن خواهد بود.
شیرینترین پیروزی
بدست آوردن اولین کار توسعه دهندگی من بسیار جالب بود. حس میکردم همان بچه تازه وارد شهر هستم که میخواهم خودم را با دیگران وفق دهم. برای زنده ماندن در این حرفه به دیگران نیاز دارید. باید با دیگران ارتباط برقرار کنید. باید با همکاران خود معاشرت کنید. وقتی پیشرفت میکنید و به دنبال شغلهای جدید میگردید، متوجه میشوید که شرکتها فقط ربات استخدام نمیکنند.
برنامهنویسان بااستعدادِ زیادی در هر کجای دنیا وجود دارد اما پیدا کردن توسعه دهندگانی ماهر، با شخصیت، قابل اعتماد و دارای اخلاق کاری مثل پیدا کردن الماس است. ما میتوانیم مهارتهای فنی را در طول مسیر نیز یاد بگیریم اما داشتن نگرش و اخلاق یک مورد کمیاب است.
مسئولیتهای زیادی را به دنبال دارد
وقتی فکر میکنید که روزهای خوبی در راه است، با خنده به شما خواهم گفت که کارهای زیادی در راه است. بدست آوردن اولین شغل تنها آغاز کار بود. کار کردن با ۸ مهندس دیگر و تمام آن فشارها کمی عذاب آور بود. محض اطلاع بگویم که همهی آنها فارغ التحصیل علوم کامپیوتر بودند. ترسناک نیست؟ من داشتم میمردم اما زنده ماندم.
من احمقترین توسعه دهنده در جمع بودم و سالها طول کشید تا بفهمم که در محل درست مشغول به کار هستم. ما همیشه چالشها را به چشم مشکلات میبینیم اما وقتی بر آنها غلبه میکنیم، متوجه خواهیم شد که آنها همان چیزی بودند که بیشتر از همه به آن نیاز داشتیم.
۵ سال پیش دعا میکردم که زندگیام تغییر کند. قول دادم که با تمام توان عمل کنم. اینکه نمیتوانستم بلافاصله نتیجه را مشاهده کنم، کمی مرا ناراحت میکرد. من غر میزدم. این کاری است که همه انجام میدهیم. اما تفاوت من با دیگران این است با تمام غر زدنها همچنان به راه خود ادامه خواهم داد. ۳ روز دیگر ۳۱ ساله خواهم شد. از آن زمان تا به حال ۵ سال گذشته است. من آن شب آرزو کردم که به زندگی الان خود دست پیدا کنم و سپاسگزار تمام چیزهایی هستم که الان در زندگی دارم.
وقتی به روزهایی فکر میکنم که آرزو میکردم شغل الان خود را داشته باشم، گریه میکنم و نمیتوانم بیشتر از این قدردان باشم. میخواهم به یاد داشته باشید که ۵ سال دیگر شما مثل من خواهید بود، درست همانطور که ۵ سال پیش من مثل شما بودهام.
اگر واقعاً به دنبال چیزی هستید، کاری کنید که به آن برسید. آنقدر آن را بخواهید که هیچکس و هیچ چیزی نتواند شما را از رسیدن به آن منصرف کند. به سمت زندگی رویایی خودتان حرکت کنید.
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید