جشنواره تکرارنشدنی نوروزی راکت آغاز شد! | هر روز یک سوپرایز ویژه!

مشاهده اطلاعات بیشتر...
ثانیه
دقیقه
ساعت
روز
چگونه به راحتی و بدون احساس خستگی ۸ ساعت کد نویسی می‌کنم
ﺯﻣﺎﻥ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ: 13 دقیقه

چگونه به راحتی و بدون احساس خستگی ۸ ساعت کد نویسی می‌کنم

من تاحالا داشتم اشتباه کد نویسی می‌کردم. با خودم فکر می‌کردم که باید پشت میز بنشینم، لپتاپ را باز کنم و آنقدر کد بنویسم تا احساس خستگی کنم. اما این سبک از کار کردن همیشه بعد از ۲ تا ۴ ساعت کد نویسی، سطح بهره وری من را پایین می‌آورد. آنقدر احساس خستگی می‌کردم که فقط می‌خواستم کارهای آسانی مثل بازبینی کد را انجام دهم.

امروز می‌توانم بدون احساس خستگی تا ۸ ساعت کد نویسی کنم. چه چیزی تغییر کرده است؟ روش کار کردن خودم را عوض کردم.

بعد از مطالعه‌ی بیش از ۶۲ کتاب در زمینه توسعه شخصی، مقاله، مطالب مربوط به بهره وری و کسب تجربه، توانستم سیستمی را برای بهره وری خود ایجاد کنم که به من کمک می‌کند تا بدون تعلل، خستگی و سردرد با حداکثر توانایی خود کد نویسی کنم. من با این روش توانستم به بهترین وجه بنویسم، خلق کنم و به زندگی ادامه دهم.

بیایید نگاهی به آن بیاندازیم:

سیستم بهره وری من

سیستم بهره وری من بر روی ۳ رکن اصلی استوار است:

۱. برنامه

۲. کارهای فردا

۳. سیستم ۶۹

بیایید هر کدام از این موارد را از نزدیک بررسی کنیم.

برنامه

همه چیز با یک برنامه شروع می‌شود. اینکه چه کارهایی را در چه زمانی و در چه مکانی انجام دهم. برنامه من چیزی مثل شکل زیر است:

من از یک تخته استفاده می‌کنم تا دائماً به خودم یادآوری کنم که چه کارهایی را باید در ساعات خاص انجام دهم. با خودم می‌گفتم:« می‌دانم که چه کارهایی را باید در چه زمانی انجام دهم.»

اما همیشه در واقعیت کارهای روزمره خود را فراموش کرده و یا در انجام آن‌ها زیاده روی می‌کردم.

مثلاً وقتی ساعت ۷ صبح از خواب بیدار می‌شدم، می‌دانستم که قبل از شروع به کار کردن، یک ساعت وقت آزاد دارم. در آن یک ساعت می‌خواستم یک روتین صبحگاهی را انجام دهم. به عنوان مثال صبحانه بخورم، دوش بگیرم یا فقط نفس بکشم و سپس ۳۰ دقیقه مطالعه کنم. اما خیلی اوقات صبحانه خوردن من ۱ ساعت طول می‌کشید و فراموش می‌کردم که بخشی از این زمان را به مطالعه نیز اختصاص داده بودم. من در انجام کار خود (صبحانه خوردن) زیاده روی کردم و زمانِ فعالیت دیگری (مطالعه) را دزدیدم.

همچنین فهمیدم که بدون داشتن برنامه، تصمیم‌گیری برای انجام کارهای بعدی خیلی طول خواهد کشید. می‌توانستم بعد از ظهر تمرین خود را تمام کنم، دوش بگیرم، پشت میز بنشینم، لپتاپ را باز کنم و سپس ظرف مدت ۱۰ دقیقه تصمیم بگیرم که می‌خواهم چه کاری را انجام دهم. اما اگر بخواهیم تعداد تصمیمات من را در روز حساب کنیم، ۱۰ دقیقه می‌تواند به ۶۰ دقیقه تبدیل شود. یک ساعت زمان بسیار زیادی است.

وقتی می‌خواستم در مورد کارهای بعدی خود تصمیم بگیرم، همیشه یک فرشته و یک دیو بر روی شانه‌های من می نشستند و کمک می‌کردند تا تصمیم بگیرم که چه کارهایی را انجام دهم. آن‌ها به من کمک می‌کردند تا کارهای مهم یا کارهای سبک را انتخاب کنم؛ گاهی اوقات هم فقط استراحت می‌کردم تا آرام شوم. اغلب مجبور می‌شدم تا برای انجام دادن کارهای "درست" از قدرت اراده خود استفاده کنم.

روزنامه Guardian می‌گوید:« اگر منابع خود را برای تصمیم‌گیری در مورد زمان یا مکان کار کردن هدر دهید، ظرفیت خود را برای انجام کار با مشکل روبرو خواهید کرد.»

وقتی برای خودم برنامه تنظیم کردم، این مشکلات از بین رفتند. حالا من همیشه برای انجام دادن کارهای خود زمان کافی دارم. همیشه می‌دانم که چه کارهایی را باید بعد از کار فعلی خود انجام دهم. دیگر برای انجام دادن کارهای اساسی خود، نیازی به استفاده از قدرت اراده ندارم. برنامه‌ریزی کردن توانست فرآیند تصمیم‌گیری من در مورد کارها را خودکار کند.

اگر می‌خواهید برای خودتان برنامه درست کنید، توصیه می‌کنم از تقویم گوگل برای انجام این کار کمک بگیرید. با استفاده از تقویم گوگل به راحتی می‌توانید برنامه خود را ویرایش کرده و یا آن را به شخص دیگری به اشتراک بگذارید. همچنین توصیه می‌کنم حتماً برنامه خود را روی یک کاغذ یا تخته بنویسید تا همیشه به خودتان یادآوری کنید که چه کاری را باید در چه مکان و زمانی انجام دهید.

کارهایی که باید برای فردا انجام دهید

اگر داشتن برنامه به من کمک می‌کند تا تصمیم بگیرم که چه کاری را در چه زمان و مکانی انجام دهم، لیست کارهای ضروری به من کمک می‌کند تا دقیقا بفهمم که باید در مرحله‌ی بعدی چه کارهایی را انجام دهم.

قبلاً می‌توانستم یک روز "کاملاً برنامه‌ریزی شده" را سپری کنم، اما کارهای ضروری را انجام ندهم. به عنوان مثال وقتی برنامه‌ی خود را باز کردم و از ساعت ۸:۰۰ تا ۹:۳۰ یک بخش مختص به "کارهای عمیق" را دیدم، می‌توانستم کارهای عمیقی را انجام دهم. اما این تضمین نمی‌کرد که در آن زمان مشغول انجام کارهای مهم یا سبک بودم.

مغز ما همیشه سعی می‌کند تا انرژی کمتری را صرف کند و هر کاری انجام می‌دهد تا شما قانع شوید انرژی بسیار کمی را هدر دهید. اینجاست که لیست کارهای ضروری وارد میدان می‌شود.

این لیست بیشتر به من کمک می‌کند تا فرآیند تصمیم‌گیری خود را خودکار کنم. به همین خاطر می‌توانم زمان و منابع شناختیِ کمتری را به تصمیم‌گیری اختصاص دهم. همچنین بیشتر اوقات تضمین می‌کند که تنها کارهای اساسی را انجام خواهم داد.

لیست کارهایم ساده است. من از یک دفترچه برای ساخت لیست استفاده می‌کنم و Notion را نیز به عنوان یک کپی دیجیتال از لیست‌ها در اختیار دارم.

 من لیست کارهای مربوط به فردا را امروز غروب آماده می‌کنم. چرا؟

وقتی صبح خود را با برنامه شروع می‌کنید، یعنی در حال فکر کردن به تمام کارهایی هستید که باید امروز انجام داده شوند. این موضوع بسیار خوب است؛ مخصوصاً وقتی که کارها واضح و ساده هستند یا می‌دانید که باید چه کارهایی را انجام دهید. اما وقتی نمی‌دانید که باید دقیقا چه کارهایی را انجام دهید، پی بردن به آن می‌تواند زمان‌بر باشد. مثل وقتی که می‌دانید باید مقاله بنویسید، اما نمی‌دانید در مورد چه چیزی.

فکر کردن به ایده‌ها و انتخاب کردن موضوع مناسب برای نوشتن، به زمان احتیاج خواهد داشت. علاوه بر اینکه تحقیق در مورد چنین وظایفی زمان‌بر است، این احتمال نیز وجود دارد که شما درگیر تفکرات خود شوید. وقتی به نتایج، جزئیات، فرآیندها و سایر موارد مربوط به آن وظیفه فکر می‌کنید، ممکن است ۵، ۱۰ و یا ۱۵ دقیقه درگیر آن شوید.

فرآیند ساخت لیست در صبح می‌تواند زمان مفید شما را هدر دهد. صبح زمان بسیار خوبی برای خلاقیت و بهره وری است. همچنین ساخت لیست در صبح، منابع شناختی شما را هدر می‌دهد و می‌تواند عاملی در پرت کردن حواس شما باشد.

به همین خاطر است که من لیست کارهای مربوط به فردا را صبح‌ها آماده نمی‌کنم.

سیستم ۶۹

من کد نویسی خود را اینگونه شروع کردم:

۱. باز کردن لپتاپ

۲. باز کردن ویرایشگر کد (VSCode)              

۳. انتخاب کردن یک کار

۴. کد نویسی تا احساس خستگی کردن

۵. استراحت کردن (وقت‌گذرانی در شبکه‌های اجتماعی)

به نظر عادی می‌آید، مگر نه؟

تا اینکه با Pomodoro آشنا شدم. این یک تکنیک مدیریت زمان است که در آن شما کارهای خود را به بخش‌هایی تقسیم می‌کنید. طول هر بخش ۲۵ دقیقه است و با وقفه‌های کوتاه از هم جدا می‌شوند. به عنوان مثال ۲۵ دقیقه کد نویسی می‌کنید و سپس ۵ دقیقه استراحت دارید. تمام کارهای روزمره شما بدین شکل تقسیم خواهند شد.

۲۵ دقیقه کد نویسی

۵ دقیقه استراحت

۲۵ دقیقه کد نویسی

۵ دقیقه استراحت

۲۵ دقیقه کد نویسی

و سپس به همین شکل تا پایان روز کاری.

من این روش را امتحان کردم و جواب گرفتم، اما نه به اندازه‌ای که تصورش را می‌کردم. مطمئناً بهره وری من افزایش پیدا کرد، اما نهایتاً ۱ ساعت به توانایی من در کار کردن اضافه شد. همچنین فهمیدم که ۲۵ دقیقه کار برای من خیلی کوتاه است. چون ۵ تا ۱۰ دقیقه طول می‌کشید تا دوباره به جریان کاری خود برگردم. به همین خاطر با چنین فواصل کاری نمی‌توانستم بیشتر از ۱۵ دقیقه کار عمیق انجام دهم.

بنابراین از این موضوع عبور کردم و قانون ۱۷+۵۲ را پیدا کردم. این قانون چیست؟

این قانون شامل ۵۲ دقیقه کار و ۱۷ دقیقه استراحت کردن است؛ درست مانند تکنیک Pomodoro.

این روش را امتحان کردم و نتیجه بهتری نسبت به فاصله ۵+۲۵  گرفتم. حالا می‌توانستم دو ساعت دیگر هم به طور موثر کار کنم، اما با این حال بعد از کار احساس خستگی شدید می‌کردم. بنابراین خیلی قانون ۱۷+۵۲  را دنبال نکردم.

سپس در مورد بهره وری و انگیزه بیشتر تحقیق کردم و چیزهایی را در مورد وقفه‌ یا استراحت‌های موثر یاد گرفتم. وقتی بیشتر مردم کلمه‌ی "استراحت" را می‌شنوند، اولین چیزی که به ذهنشان می‌رسد، انجام هر چیزی به جز کار است. مثلاً گشتن در اینستاگرام، چت کردن به دوستان یا تماشا کردن ویدیوها در یوتیوب.

از لحاظ فنی می‌توان تمام این‌ها را جزو استراحت دانست، اما این موارد جزو استراحت‌های موثر نیستند.

نشانه‌ی اصلی استراحت‌های موثر این است که به شما انرژی می‌دهند، نه اینکه از شما انرژی بگیرند. در پایین چند مورد از استراحت‌های موثر را بیان می‌کنم:

- حرکات کششی

- آب نوشیدن

- تمرینات سبک

- پیاده روی (بدون هدفون)

- تنفس (تنفس جعبه‌ای، روش ویم هوف)

بعد از اینکه در مورد وقفه‌های موثر اطلاعاتی را کسب کردم، روزهای کاری‌‌ام فوق‌العاده شدند. من ۵۲ دقیقه کار می‌کردم و سپس ۱۷ دقیقه وقفه موثر داشتم که به من انرژی می‌داد. البته از آن ۵۲ دقیقه تنها ۴۵ دقیقه به شکل عمیق کار می‌کردم چون برای رسیدن به این سطح ۱۰ دقیقه زمان نیاز داشتم. همه چیز کاملاً عالی پیش می‌رفت و من باید همین روش را ادامه می‌دادم...

اما از این روش هم عبور کردم و به مسیر خود ادامه دادم.

من می‌خواستم هر ساعت کاری خود را به پربارترین ساعت کاری دنیا تبدیل کنم. و فکر می‌کنم که این کار را انجام دادم. حواس‌پرتی همان چیزی بود که باعث می‌شد نتوانم همیشه با جریان به کارهایم ادامه دهم. سال‌ها به این موارد توجه نکردم. تمام اعلان‌های موجود در موبایلم، سر و صدای افراد اطرافم، صدها پنجره باز شده در لپتاپ و غیره جزو مواردی از حواس‌پرتی هستند.

من یک تایمر به مدت ۵۲ دقیقه تنظیم کردم، سپس شروع به کار کردم، جریان خود را بدست آوردم و سپس با یک اعلان جدید روبرو شدم. با خودم می‌گفتم:«یعنی این چی می‌تونه باشه؟»

سپس جریان کاری، تمرکز و بهره وری من در کار از بین می‌رفت. یک اعلان کوچک فوراً بهره وری من را خراب کرد. هرگز به این موضوعات اهمیت نمی‌دادم، تا اینکه در زمینه توسعه‌ی شخصی شروع به تحقیق کردم و ای کاش زودتر با آن آشنا می‌شدم.

حالا وقتی شروع به کار می‌کنم، تمام اعلان‌های گوشی خود را خاموش می‌کنم. تمام پنجره‌های نامرتبط موجود در مرورگر را می‌بندم. سپس به مردم می‌گویم که مزاحم من نشوند یا اگر در مکان شلوغی باشم، از یک هدفون استفاده می‌کنم. من برای جلوگیری از حواس‌پرتی در طول ساعات کاری خود هر کاری را انجام می‌دهم.

خب تا اینجا سیستم من عالی به نظر می‌رسد. اما آیا نمی‌توان جلوتر از این رفت؟ مطمئناً می‌شود.

آخرین قطعه‌ی این پازل، انجام ندادن چند کار به طور همزمان است. وقتی می‌شنوم که یک شخص می‌تواند چند کار را همزمان انجام دهد، لبخند می‌زنم. این کار عملی نیست، چون تنها یک افسانه است.

تنها یک مطالعه وجود دارد که نشان می‌دهد ۲.۵ درصد از افراد می‌توانند با سطح بهره وری ثابت، چند کار را به طور همزمان انجام دهند.

بنابراین ۹۷.۵ درصد دیگر جزو چنین افرادی نیستند. به همین خاطر وقتی یک کار را انتخاب می‌کنم، فقط بر روی انجام همان کار تمرکز می‌کنم.

هر دفعه یک کار را به پایان می‌رسانم؛ نه دو تا، نه سه تا، فقط یکی.

این همان قانونی است که همیشه در ساعات کاری خود از آن پیروی می‌کنم. حالا ما تمام قطعات سیستم ۶۹ را در اختیار داریم. بیایید آن‌ها را به یکدیگر وصل کنیم و ببینیم که چه چیزی به دست می‌آوریم:

۱. ۵۲ دقیقه کار می‌کنید.

۲. ۱۷ دقیقه استراحت موثر دارید.

۳. تمام حواس‌پرتی‌ها را از بین می‌برید.

۴. هر بار تنها بر روی یک کار تمرکز می‌کنید.

این فوق‌العاده است. این همان سیستم ۶۹ من می‌باشد.

در پایان

این‌ها ۳ رکن سیستم بهره وری من هستند.

امروز با موفقیت از این سیستم برای فعالیت به عنوان یک خالق محتوا استفاده می‌کنم. من هر روز در وبلاگ خود مطلب می‌نویسم، کاربردی‌ترین دوره‌های جاوا اسکریپت را خلق می‌کنم، در رسانه‌های اجتماعی محتوا می‌سازم، کتاب‌هایی در زمینه موفقیت در مصاحبه‌های کاری می‌نویسم و یک شغل پردرآمد دارم. کارهای زیاد دیگری را هم بدون تلاش زیاد و احساس خستگی انجام می‌دهم.

شما به معنای واقعی کلمه می‌توانید از سیستم بهره وری من برای انجام موفقیت‌آمیز هر نوع کاری (نه فقط کد نویسی) استفاده کنید. اما عاقلانه از آن استفاده کنید.

روز خوبی داشته باشید.

منبع

چه امتیازی برای این مقاله میدهید؟

خیلی بد
بد
متوسط
خوب
عالی
5 از 3 رای

/@Pemi.razmi
علیرضا داداشی
دانشجوی مهندسی پزشکی

دیدگاه و پرسش

برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید ورود یا ثبت‌نام

در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید

در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید

علیرضا داداشی

دانشجوی مهندسی پزشکی

۵ مقاله اخیر

۵ مقاله اخیر از این قسمت برای شما در دسترس است